Tuesday, July 31, 2012

مشکل آزادیخواهان با رضا پهلوی نیست .. مشکل تفکر فاشیستی طرفدارن پادشاهی است


یکی از طرفدارن پادشاهی یک مقاله نوشته  با این عنوان که مشکل شما با رضا پهلوی چیست؟
 در اینجا به طور مختصر جواب این دوستمون را می دیدم...
هیچ کس مشکل شخصی با رضا پهلوی نداره.. رضا پهلوی چه از نظر شخصیتی .. چه از نظر توانایی رهبری و چه از نظر کاریزمای سیاسی در حدی نیست که کسی از بابت وجودش نگرانی داشته باشه که در نتیجه اون نگرانی بخواد با این آدم مشکل هم پیدا کنه... مشکل  همه گروههای مبارز و آزادیخواه با فرقه پهلوی ( نه شخص رضا پهلوی) .. تمامیت خواه بودن این فرقه است.. درست مثل تمامیت خواهی آخوندها در اول انقلاب...... مشکل ما دقیقا" افرادی مثل شماست که  به خودتون جرات می دیدید وبرای روشنفکران این مملکت  نسخه می پیچید... و به جای  اونها  اظهار نظر می کنید

نمونه کلام مشعشع این دوست سلطنت طلب ما را اینجا می یارم:

گر این فرض را در نظر بگیریم که روشنفکران و مبارزان همیشه طلبکار ما در زمان وقوع فاجعه شوم 57 گول خورده اند و نمیداستند که قرار است که چه بر سرشان بیاید بنابراین نتیجه میگیریم که عملا با این فاجعه جانگدازی که خلق کرده اند عملا خود را ورشکسته سیاسی کرده اند و دیگر حق نسخه چینی را ندارد و صلاحیت انها در پیشگاه ملت رنجور ایران مورد سوال و تردید قرار گرفته است.
طبق گفته این دوست سلطنت طلب ما همه گروههای سیاسی برای خوش آمد این فرقه تمامیت خواه و شخص رضا پهلوی باید خفه خوان سیاسی بگیرن ... کسانی که سی وسه سال دارن از پول این ملت خارج از کشور مفت خوری می کنن  کارشون به جایی رسیده که دم از ملت  رنجور ایران می زنن....از این ها گذشته این آقایان هنوز قدرت سیاسی  و   توپ و تفنگ در اختیارشون نیست.. از الان شروع کردن به حذف تمام گروههای رقیب و مزاحم ... اون وقت آقای هشمت رئیسی دم از اتحاد بین گروههای مختلف با این شازده می زنه....اول یک سوزن به خودتون بزنید بعد یک جوال دوز به مردم

نمونه این تمامیت خواهی سیاسی را در تعداد زیادی از طرفدارن سینه چاک خاندان پهلوئی می بینم.... نمونه اش  آخرین مناظره ای بود که در تلوزیون پارس بین هشمت رئیسی و چند نفر دیگه از فعالین سیاسی انجام شد و در اونجا رسما" تمام گروههای سیاسی دیگه که سنخیتی با پهلوی پرستان ندارند را به ریش استهزاء و تمسخر گرفتن.. از جمله بهرام مشیری را.... من طرفدار سینه چاک و دربست بهرام مشیری نیستم ولی این را می دونم که هر کسی حق داره مخالف رضا پهلوی و و تفکر طرفدارن پادشاهی حرف بزنه و مطلب بنویسه و حرفهای این شازده را نقد کنه..  در این مناظره که تقریبا" کفه به سمت سلطنت طلبان  سنگینی می کرد و عملا" برنامه در دست سلطنت طلبان بود و در آخر تبدیل به تعارفات و چاپلوسی های تهوع آور از رضا پهلوی شد که رسم همیسگی طرفدارن پادشاهیه... در این برنامه یکی از افراد رسما" شروع کرد به حمله کردن به بهرام مشیری و چون بهرام مشیری مخالف زیاده خواهی های این حضرات هست.. کینه ای ، عقده ای  و مورد هجوم هزار  انگ و تهمت دیگه قرار گرفت
..
دوست عزیز ما با رضا پهلوی مخالف نیستم.. رضا پهلوی حتی یک اندیشمند ساده هم نیست.. این آدم  اندیشه منحصر به فردی به اندیشه های این کشور اضافه نکرده.. و حتی مدرک دانشگاهیش را به طور مکاتبه ای گرفته ( طبق گفته های تیمسار هوشنگ آریان پور که از افسران ارتش شاهنشاهی بوده .. می تونید برای اطلاعات بیشتر به آخرین مصاحبه مردم تیوی  با ایشون مراجعه کنید) .ما با تفکر فاشیستی طرفدارن پادشاهی مخالفیم... چون برای ایران آینده همون را به ارمغان خواهد آورد که خمینی در سال 57 آورد ...مشکل اون تفکر فاشیستی است که پشت نقاب فوکول کراواتی پهلویسم پنهان کردید .. این تفکر کمین کرده و مترصد  فرصتی برای ظهور و بروزه

Saturday, July 28, 2012

نقدی بر مستند از تهران تا قاهره




همانطور که همه می دونیم به تازگی مستندی  از شبکه من تو در مورد سرنوشت محمد رضا شاه پس از خروج از ایران پخش شد  که واکنش های متفاوتی را بر انگیخت.. این مستند در بین طیف سلطنت طلب با استقبال بی سابقه ای  رو به رو شد  و از طرف مقابل  هم واکنش های منفی گروههای مختلف سیاسی را به دنبال داشت که قالب این واکنشها در پاسخ به جانبدارانه بودن این مستند بود  ولی در بین این دو طیف میلیون ها نفر هم بودن که گرایش سیاسی خاصی نداشتن و تنها با دیدن صحنه های این مستند سال های دور براشون زنده شد و نسبت به تصاویری که از این مستند پخش شد یک حس نوستالژیک داشتن بدون این که لزوما" گرایش سیاسی خاصی داشته باشند
اما جدا از جبهه بندی های سیاسی  نقد هایی بر این مستند وارده.. اولین نکته طولانی بودن زمان این مستنده که برای بخش زیادی از مردم خسته کننده  بود به طوری که حتی افرادی که  علاقمند به سیاست بودن به ندرت تا آخر مستند  دوام آوردند.... مساله دوم اسم مستند بود که با محتوای اون سازگاری نداشت..و تنها کسی که در این مستند متکلم وحده بود  بیوه شاه سابق ایران بود... بهتر بود به جای اسم از تهران تا قاهره اسم  سرنوشت محمد رضا شاه یا انقلاب ایران از منظر یا دیدگاه فرح پهلوی نامگذاری می شد
نکته بعدی یک جانبه نگری این مستند بود.. به طوری که می شد به عنوان یک بولتن سیاسی یا بیانیه رسمی حزب مشروطه یا سلطنت طلبان ازش نام برد......  تمام تبلیغات و پروپاگاندای این مستند در جهت کوبیدن انقلاب 57 وایجاد یک حس شرمساری در مردم ایران بود
به طوری که این حس را در مخاطب ایجاد می کرد که سازنده مستند از جانب 75 میلیون نفر تصمیم گرفته و از جانب 75 میلیون نفر ابراز شرمساری و پشیمانی کرده و از جانب همون تعداد آدم از فرح پهلوی به عنوان نماد پادشاهی معذرت خواهی می کنه که عملا" این یک دروغ سیاسی و بازی با احساسات مردم هست 
آقای رها اعتمادی باید بدونه که به هیچ عنوان نه این حق را داره نه کسی به این آقا اجازه داده که از جانب 75 میلیون نفر به خاطر انقلاب از شخص خاصی معذرت خواهی کنه... اگر احساس شرمساری می کنه می تونه شخصا" از فرح پهلوی معذرت خواهی کنه کسی به ایشون نمایندگی نداده و سخنگوی 75 میلون نفر نیست
ایجاد این حس شرمساری در یک ملت یکی از بزرگترین اشتباهات تاریخی و اجتماعی این مستند بود
مستند از تهران تا قاهره را نمی شه یک کار تحقیق و تاریخی صرف دونست...  این فیلم خیلی از مولفه های یک مستند را نداشت.... حتی با یکی از منتقدین یا کسانی که در تظاهرات شرکت داشتن در این مستند صحبتی نشد... مرتب فرح پهلوی می گفت دوست دارم بینیم این آدم ها ( یعنی تظاهر کنندگان) الان کجا هستن؟ چند بار این جمله را تکرار کرد.. ولی سازندگان مستند حتی با یکی از اونها مصاحبه نکردن... میتونستن قبل از ساخت مستند فراخوان بدن که هر کس می تونه با سند و مدرک ثابت کنه که در اون تظاهرات بوده بیاد و در مستند صحبت کنه.. شاید اونها هنوز از کارشون دفاع کنن.. فرح پهلوی به چه حقی به خودش جرات می ده از طرف 75 میلیون نفر تصمیم بگیره و اظهار نظر کنه.....؟ کسی که منافعش را از دست داده باید هم بعد از سی و سه سال برای از دست دادن اونها ماتم بگیره این کاملا" طبیعیه ولی  این حق را نداره که احساس شخصیش را به 75 میلیون نفر  تعمیم بده 
از طرفی خیلی از شخصیت های تاریخی که در وقایع خروج شاه از ایران نقش داشتن و هنوز زنده اند در این مستند با اونها مصاحبه نشد .. از جمله.....سرهنگ یزدان نویسی ( محافظ شخص فرح پهلوی) سرهنگ منوچهر جهانبینی ( محافظ شخص محمد رضا شاه) سپهبد محسن هاشمی نژاد (فرمانده گارد جاویدان)... اردشیر زاهدی.... (داماد شاه و از همراهان شاه در ماههای آخر).... امیر پور شجاع (پیشخدمت مخصوص شاه که در لحظات اخر بالای سرشاه بوده) اشرف پهلوی.....رابرت آرمائو (نماینده دیوید راکفلر که مامور حفاظت از شاه بود) .. کامبیز آتابای ( رئیس دفتر فعلی فرح و پسر ابوالفتح اتابای رئیس تشریفات دربار) و امیر اصلان افشار ( وزیر دربار) همه این افراد هنوز زنده اند...
البته نباید از نظر دور داشت که ممکنه ساخت این مستند فرمایشی  تحت فشار سلطنت طلبان  اتفاق افتاده باشه و چه بسا اگر قرار بود مستندی  بی طرفانه با حضور گروههای سیاسی مختلف ساخته می شد شخص فرح پهلوی حاضر به  حضور در این برنامه نمی شد.
و سوالی که اینجا مطرح می شه اینه که فرق این مستند با مستند های یک جانبه ایی که تلوزیون دولتی ایران برای تبلیغات و پروپاگاندا و تزریق فکر خودش به مخاطب انجام می ده با این مستند چی بود؟ آیا با ساخت این مستند ها ایران باید در انتنظار یک استبداد دیگه باشه؟ آیا صدای پای یک استبداد دیگه شنیده نمی شه ؟ استبدادی که شبکه هایی  مثل من و تو اون را زیر پوشش تبلیغاتی خودشون گرفتن 

و در آخر باید گفت این مستند یک طرفه به قاضی رفته بود .... و هر کس تنها برود قاضی بر می گردد راضی 
(  درست مثل رضایت سلطنت طلبان  بعد از دیدن این مستند )

Friday, July 27, 2012

شبکه من و تو و نسبتش با سلطنت طلبان




تلوزیون من و تو یعنی بنگاه خبر پراکنی ارگان سلطنت طلب  از طریق عناصر خودشون مثل کیوان عباسی ارتباطات گسترده ای با سلطنت طلبان دارن و تا امروز هم این گرایش سیاسی خودشون را پنهان نکردن به طوری که حتی در بخش اخبار هم همیشه جانبدارانه خبررسانی می کنن که کاملا" بر خلاف وظیفه رسانه ای هر رسانه ای هست که ادعای مستقل بودن داره.. مطمئنا" شبکه ای که به طور مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به گروه سیاسی خاصی باشه هیچ وقت نمی تونه منصفانه اخبار و تحلیل های سیاسی را ارائه بده و این شبکه در این مدت با مواضعی که گرفته و پخش مستند های جانبدارانه این را ثابت کرده....حالا سوالاتی که مطرح می شه اینه: اگر این رسانه هدف خودش را سیاه نمایی شرایط داخلی ایران  و بزرگ جلوه دادن اقدامات شاه در قبل از انقلاب قرار داده پس چه تفاوتی با رسانه های جمهوری اسلامی داره؟ در اصل رسانه ها در داخل ایران ایدئولوگ زده هستن و یک جانبه از جمهوری اسلامی دفاع می کنن و در خارج کشور هم شبکه من و تو درست همین کار را انجام می ده.. آیا کسانی که 24 ساعته دم از آزادی می زنن با این اعمال رسانه ای ایدئولوژی زده و یک جانبه می تونن برای کشور ما آزادی بیارن یا حتی ادعای آزادی کنن؟.. با توجه به موارد ذکر شده آیا اخبار این رسانه قابل اعتماد خواهد بود؟ یا تنها برای به کرسی نشاندن حرف خودشون وسیاه نمائی شرایط داخل ایران از هر حربه و ابزار رسانه ای استفاده خواهند کرد؟..آیا شبکه من و تو هم  سیاست ماکیاولیستی جمهوری اسلامی را در مورد رسانه ها دنبال نمی کنه؟ اینها سوالاتی که  باید بهشون جوابداده بشه..و از همه مهمتر منابع مالی این شبکه است که هرگز در موردش صحبت نشده... شبکه ای که در انگلستان کار میکنه  ( جایی که همیشه به توطئه کردن علیه کشور ما شهره بوده) حالا سوالی که پیش می یاد اینه شبکه ای که با حرفها، مواضع و مستند هایی که می سازه جانبدارانه بودن مواضعش کاملا" مشخصه.. چرا هیچ وقت از منابع مالی خودش صحبت نمی کنه.. بارها از این شبکهدر مورد منابع مالیش  پرسیده شده ولی هیچ وقت جوابی داده نشد. شبکه ای با این کادر چطور تونستن از روز اول که شروع به کار کردن در این سطح حرفه ای کار کنن آیا قبلش دوره های آموزشی نگذروندن؟ آیا دست کشورهای خارجی پشت این شبکه نیست؟.. آیا این شبکه هدفش ( و در مجموع دلیل وجودیش) این نیست که شکل حکومتی خاصی ( پادشاهی ) را دومرتبه به زور تبلیغات به ملت ایران  حقنه کنه؟...اینها سوالاتی هستن که مردم ایران دیر یا زود جوابشون را خواهند فهمید ...
آیا شبکه ای که بعد از گذشت سی سال و با وجود رشد تحصیلات در ایران و تغییر چند نسل همچنان به دنبال مطلق جلوه دادن یک فرد یا یک جریان فکری یا یک دوران خاص ( دوره پهلوی) هست می تونه راوی صدیقی برای تاریخ باشد؟ آیا این شبکه بر خلاف همه ادعاهایش می تونه منادی آزادی و دفاع از دموکراسی در آینده کشور ما باشد؟ آیا این شبکه با این کارهای یک جانبه رسانه ای یک سیستم شخص پرستی دیگه را برای آینده کشور ما به ارمغان نمی یاره؟.... ما نباید به شعارها نگاه کنیم نگاه ما به عملکرد افراد ، گروهها و رسانه هاست..... عملکرد این شبکه هم تا به امروز یک جانبه و در جهت تکریم و تثبیت استبداد و شخص پرستی و در راستای همون جمود فکری هست که خیلی از افراد دگم و شخص پرست طرفدار پادشاهی گرفتارش هستن... یعنی مطلق خوب دیدن گذشته و مطلقا" بد دیدن امروز ایران....گویا افرادی شبیه رها اعتمادی هم مدتهاست به این بیماری مبتلا هستن.... قضاوت با شماست...

Wednesday, July 25, 2012

رضا پهلوی..... دون کیشوتی که از اصلاحات می ترسد

در شرایط حال حاضر ایران فکر نمی کنم هیچ هموطن وطن پرستی باشه که به دنبال بی ثبات کردن شرایط داخلی ایران باشه... در این اوضاع و احوال که کشور ما مرتب از سمت خارج تهدید می شه ما ایرانی ها بیشتر از هر زمان دیگه ای به اتحاد  با هم نیاز داریم تا بتونیم از پس یکی ازخطرناک ترین گلوگاههای تاریخی کشورمون به سلامت بگذریم.....مهم نیست الان چه حکومتی در ایران بر سر کاره... مهم نیست که ما با این سیستم موافق هستیم یا نه.... اولویت برای همه ما باید ایران و حفظ  خاک پاک ایران و میراث کشورمون باشه.... قرار نیست این حکومت یا اعوان وا نصارش تا ابد بر کشور ما حکومت کنن.. مهم اینه که ایران برای ما و نسل های آینده به سلامت از این گذرگاه بگذره و دچار لطمات جدی  مثل جنگ یا انقلاب خونین دیگه ای نشه... 
( یعنی همون مصیبیتی که الان سوریه گرفتارش شده )
فکر نمی کنم توی این شرایط هیچ ایرانی وطن دوستی  وجود داشته باشه که طرفدار حمله به خاک مادریش باشه ( البته به جز یک مشت وازده سیاسی و اپوزوسیون ورشکسته سیاسی  لوس آنجلس نشین  
  در این شرایط می بینیم  شخصی که خودش را رهبر این اپوزوسیون خارج نشین می دونه ( یعنی رضا پهلوی)  دون کیشوت وار علم مبارزه را دست گرفته و قبایی پوشیده که  خیلی به تنش گشاده .. این آدم آشکارا و پنهان  یا در حال نشون دادن چراغ سبز  برای حمله به ایرانه یا ساعت به ساعت با رسانه های ضد ایرانی مثل العربیه و رسانه های اسرائیلی مصاحبه می کنه و از اون بدتر در این مصاحبه ها با گردن کج از کسانی که 24 ساعته در حال تهدید خاک ما هستن استدعای کمک داره
ما برای آزاد کردن ایران نه نیازی به اسرائیل داریم .. نه نیازی به پوشش خبری شبکه هایی مثل العربیه....
ابن شازده اگر درایت سیاسی داشت هیچ وقت تن به مصاحبه با ضد ایرانی ترین رسانه ها نمی داد....

اما  می رسیم به اصل مطلب
    درست مثل جن که از بسم الله می ترسه این شازده سابق  هم از دو چیز شدید وحشت داره ... اول از همه اسم خاتمی و اصلاحات چی هاومساله دوم  ساختن بمب اتم به وسیله جمهوری اسلامی...حالا علت این ترس  از کجاست؟  جوابش خیلی ساده است... چون وجود این دو تا عامل توی ایران دست این دون کیشوت سیاسی را برای همیشه از تخت سلطنت کوتاه می کنه..... وجود امثال خاتمی و طرفدارن اصلاحات باعث ثبات سیاسی بیشتر ایران می شن و احتمال تزلزل داخلی حکومت با وجود اونها کمتره درنتیجه مانع از شیرجه زدن این شازده سابق روی تخت سلطنت  می شه و وجود بمب اتم هم احتمال دخالت خارجی و  حمله نظامی را از بین می بره در نتیجه امکان این که اسرائیل بتونه این شازده سابق را به زور به ملت ایران حقنه کنه از بین می ره.. درست به همین خاطره که هنوز بعد از این همه مدت این دون کیسوت سیاسی  به اصلاحات چی ها فحش می ده ( مخصوصا" به شخص خاتمی) و در کمتر مصاحبه ای هست که محض خاطر تبرک هم که شده به خاتمی و جنبش اصلاحات بد و بیراه نگه و از طرفی مرتب مواضع ضد هسته ای می گیره وبا این کار دقیقا" ضد منافع ملی ایران صحبت می کنه...
قضاوت را می زارم بر عهده خوانندگان .. هر عقل سلیمی می فهمه کی داره برای منافع ملی کشورش دل می سوزونه و کی داره سنگ منافع خانوادگیش  را به سینه می زنه.

در پایان لینکی را قرار می دم که اظهارت اخیر رئیس سازمان اطلاعات اسرائیله

 
به ایران هسته ای نمی‌توان حمله کرد

Sunday, July 22, 2012

خواب های خرگوشی ( بخوانید آشفته ای ) که رضا پهلوی برای ایران دیده است

 رضا پهلوی( این شازده خیالاتی)  دچار توهم شده و خیال کرده امام زاده است و 75 میلیون نفر به این آقا زاده دخیل بستن..... این شازده جدیدا" تلاش مزبوحانه ای را برای ساختن یک شورای ملی فرمایشی آغاز کرده ( درست مثل همون مجالس فرمایشی که پدرش در ایران برقرار می کرد... وبه قول معروف  پسر کو ندارد نشان از پدر) این آقا قبل از این که بخواد شورای ملی درست کنه باید جواب سوال اصولی ملت را بده که چه کسی این آقا را به عنوان رهبر شورای ملی انتخاب کرده؟ اینهایی که می خوان شورای ملی تشکیل بدن مشروعیت و مقبولیتشون را از کجا و از کی می گیرن؟... یک عده ساده اندیش خیال کردن ایران هم درست مشابه لیبیه و  می شه همون سناریو را در ایران هم پیاده کرد.. ( همونطور که می بینیم اون سناریو حتی تا الان در مورد سوریه هم  جواب نداده و تا امروز بالای 19 هزار نفر کشته شدن و میلیارد ها دلار خسارت به سوریه وارد شده که معلوم نیست چند سال برای جبران اینها زمان لازمه و از اون مهمتر سرنوشت سوریه در  هاله ای از ابهامه) اگراین قمپوزوسیون ساده اندیش ما اینطوری فکر می کنند که بدا به حال اون کسانی که شماها نمایندشون هستید  ... کسانی که هنوز ویژگی های منحصر به فرد اجتماعی و فرهنگی خودشون را نمی شناسن تبدیل شدن به تصمیم گیرندگان  خارج نشین ملت ایران .( اونم در این مقطع حساس.)... فکر می کنید برای چی ارتش آزاد سوریه یا اپوزوسیون خارج نشین این کشور تا الان موفق نبودن؟  علت اصلیش اینه که پایگاه مردمی ندارن و در اصل یک اپوزوسیون خود ساخته هستن .... یعنی درست همون سناریوی خیالی که این شازده داره توی سرش می پرورنه....... ما که داریم توی ایران زندگی می کنیم و جو داخل را از نزدیک می بینیم و می دونیم اینجا چه خبره...... جمهوری اسلامی موفق شده به طور شدیدی روی اذهان داخل کشور این تاثیر را بزاره که این جریاناتی که در سوریه اتفاق افتاده کار غربه ( که واقعیت هم داره) ملت ایران  مغز خر نخوردن که کشور خودشون را با دست خودشون به آتیش بکشن.... شازده بهتره به فکر ساختن قمپوزوسیون خیالی  و شورای ملیش باشه...... هر ایرانی وطن پرستی اگر یکم انصاف داشته باشه و واقعیت ها را ببینه به خوبی متوجه خیانت این شازده به خاک مادریش می شه... با مصاحبه آخری که دیروز انجام داده عملا" نشون داده که پشت فکرش چی می گذره... دقیقا" خواب خرگوشی و سناریوی شبیه سوریه و تبدیل کردن ایران به یک ویرانه را در سر می پرورنه.. حالا علت همه این کاراش چیه؟ جوابش ساده است پریدن روی تخت سلطنت... برای تامین منافع خانواده پهلوی  می می خوان ایران ما را ویرانه کنن....ملت ایران برای هر تغییری نه نیازی به تو دارن .. نه به اون شورای خود ساخته ات.. مردم هر تغییری را از درون و با اتحاد بین خودشون انجام خواهند داد و کسی نیازی به رهبری تو نداره......این شازده در طول  این سی سال خیلی خوب ثابت کرده که شامه قوی ای برای بوی کباب داره... این بار هم بوی کباب ( از نوع مفتش ) به دماقش خورده .. ولی خبر نداره که دارن خر داغ می کنن..... بزرگترین سوالی که این شازده باید در پیشگاه ملت ایران بهش جواب بده اینه که چرا درست هر بار که ملت ما در معرض تهاجم و تهدید خارجی هست یادش می افته که تحرک سیاسی انجام بده و یک مرتبه یادش می افته که رهبر قموپوزویسونه ؟ چرا مواقعی که ایران آمادگی تغییرات از داخل را داره این شازده ساکته؟ چرا سال 88 که مردم فریاد آزادیخواهیشون دنیا را برداشته بود از سنگ صدا در می اومد ولی از این شازده صدا در نیومد؟ من جوابش را دارم چون تهدید خارجی در راستای منافع خانواده پهلویه ( نه منافع ایران)... تلاشی که در این مدت طرفداران شازده انجام می دن و سعی دارن این دروغ را به ملت ایران حقنه کنن اینه که منافع ملی ایران را در راستای منافع خانواده پهلوی  قرار می دن و قصد دارن از این شازده یک شوالیه قهرمان ( بخوانید پهلون پنبه) بسازن... این شازده سال 88 یک دهم تحرک سیاسی امروزش را هم نداشت  چون حتی یک نفر در خیابون های تهران شعاری به نفع سلطنت نداد.....آقای رضا پهلوی این سر و صداهای جنگ هم خواهد خوابید ... زمستون می گذره و روسیاهیش می مونه برای زغال

Friday, July 20, 2012

آقای رضا پهلوی ما دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟

این شازده توی آخرین مصاحبش با شهرام همایون......خیلی خوب بند را آب داد....... .. خداراشکر می کنیم که دشمنان ایران را از احمق ها قرار داد......یک نکته ظریفی توی این مصاحبش بود که  خیلی ها سر سری از کنارش گذشتن یا بهش توجه نکردن اون هم اعتراف ناخود اگاه این شازده به استبداد و دیکتاتوری مخفی پشت افکارش بود...... و تنها با جواب متناقض به دو تا سوال عملا" باطن خودش را افشا کرد... در جواب به سوال شهرام همایون به این که آیا شما شاه هستید؟ طبق معمول همیشه گفت این را مردم انتخاب می کنن.. من تابع نظر مردم ام.. یعنی چی؟ یعنی الان خودم را شاه نمی دونم و اعتقاد به دموکراسی و نظر مردم دارم..... ولی درست چند لحظه بعد در جواب به سوال همایون در مورد این کهآ یا نور پهلوی ( یعنی دخترش) ولیعهد شما خواهد بود؟ ( دقت کنید ازش پرسید در آینده خواهد بود؟) بالافاصله دماق گنده اش را به سمت دوربین هدف گرفت و با کمال وقاحت به ملت کشورش خیره شد و گفت "هست".... یعنی چی؟ یعنی همین الان ولیعهد منه.. این همون آدمیه که چند لحظه قبلش گفته بود ملت من را باید انتخاب کنن ولی بدون در نظر گرفتن خواست و نظر مردم.. با این حرفش عملا" خودش را شاه فعلی ایران دونست و دخترش را هم به پادشاهی ایران انتخاب کرد ... حالا ما نمی دونیم دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را.....اینجاست که می گن پادشاهان همه درونا" دیکتاتور هستندو فقط لباس ها و ظاهرشون عوض می شه و این آقا هم فقط از مدرنیته فوکول کرواتش را یاد گرفته.. ولی افکارش همون افکار قدیمه که پنهانش می کنه و این جور مواقع به طور ناخود آگاه و غیر ارادی افکار باطنی خودش را افشا می کنه.. ایرانی های با شرف و وطن پرست باید همیشه یادشون باشه ....عاقبت گرگ زاده گرگ شود.....

Monday, July 16, 2012

سکوت قبرستانی در اردوگاه طرفداران پادشاهی

دو روزی هست  که همگی شاهدیم بعد از انتشار گسترده اطلاعیه جناب بهرام مشیری در رابطه با اعلام آمادگی ایشون برای مناظره با  عوامل و عناصر سلطنت طلب و  پادشاهی خواه... سکوت قبرستانی عجیبی در این اردوگاه  حکمفرما شده.. گویی همه آن کسانی که تا دیروز گلو پاره می کردند و سینه  چاک می کردند  و در تلوزیون های دسته چندم لوس آنجلسی عربده می کشیدند و برای مناظره حریف می طلبیدند.. همگی از ترس  افشاگری های جناب مشیری و حرف هایی که قرار است علیه شازده و  اطرافیان  شازده زده شود ( که هنوز زده نشده تنها قرار است زده شود)  مثل موش هر کدام در سوراخی خزیده اند....  این روزها بی عار و بی درد بودن و به روی خود نیاوردن هم خود سیاستی است

Sunday, July 15, 2012

هشدار: چگونه طرفداران پادشاهی خدعه می کنند


یکی از ترفندهایی  که جدیدا" طرفدارهای بی هویت شازده انجام می دن ( و به قول خودشون پولیتیک می زنن) اینه که با عناوین دیگه ای به جز سلطنت طلب یا پادشاهی خواه نظر می زارن و اعلام می کنن مثلا" جمهوری خواه هستن ولی بعد از دو خط که داد ازادی بیان و دموکراسی دادن.. باز می رن سر پله اول و شروع می کنن از مزایای استبداد سلطنتی و شخص شخصیص شازده پهلوی نوشتن( که البته همیشه از مزایایی که ذکر می کنن فوکول کراواتی بودن و خوشکل بودن شازده هم ذکر می شه .. من نمی دونم اینها دماق گنده شازده را نمی بینن؟ که همیشه توی مصاحبه های تلوزیونی این دماقش توی دوربینه.... و اینقدر این ملت گرفتار عبا و عمامه هستن.. که یک نفر فوکول کراواتی که می بینن فکر می کنن طرف فتح کرده یا از مریخ آمده.. از قدیم گفتن تو شهر کورها یک چشمی پادشاه است).... و می خوان با این ترفندهای نخ نما شده جمهوری خواهان و طیف های دیگه را فریب بدن ولی دیگران دستشون را خوندن و بیشتر باعث ابرو ریزی این خط فکری شد چون ثابت کرد که اینها اینقدر بی هویتن که حتی حاضر نیستن تحت نام پادشاهی نظر بزارن .. چون خودشون به خوبی از میزان نفرت و انزجار بخش عظیمی از نیروی جوان ایرانی از استبداد شاهی خبر دارن و درست مثل طرفدارهای فرقه رجوی اینها هم سعی می کنن هویتشون را پشت گروهها یا مسلک های دیگه مخفی کنن و از اون طریق حمله کنن ولی این روش به جای این که جواب مثبت بده بیشتر باعث ابرو ریزی این جریان شد ... کسی که حتی جرات نداره علنا" از فکر خودش زیر پرچم همون فکری که داره دفاع کنه.. چطوری می خواد بعدا"  عملا" فکرش را در کشور پیاده کنه؟ ( البته اگر بشه اسم پادشاهی خواهی را فکر گذاشت)

اطلاعیه جناب بهرام مشیری در مورد مناظره با طرفداران پادشاهی


اطلاعیه شماره یک
((ماجرای مناظره با عوامل استبداد سابق٠ ))

گر من از سرزنش مدعیان اندیشم
شیوه مستی و رندی نرود از پیشم
حافظ

چندی پیش پس از انتشار مصاحبه شاهزاده رضا پهلوی با "فوکوس آن لاین" نقدی بر سخنان ایشان که از حیطه حقایق تاریخی مربوط به استبداد مرحوم پدرشان و دایره مطالب شخصی مربوط به خودشان بیرون بود لازم آمد٠
ایشان درآن مصاحبه خود را "پاشاه قانونی ایران" نامید و گفت:
"این مراسم ﴿یعنی اعلام پادشاهی﴾ در بیستمین زادروز من برگزار شد٠ طبق قانون اساسی، میبایستی به این سن رسیده باشم تا بتوانم شاه شوم٠ البته بعد میبایست در مجلس ایران هم سوگند پادشاهی یاد میکردم٠ بنابراین میتوان گفت که بنا به قانون شاه ایرانم"
و در جایی دیگر گفت: " من رهبری ملّی هستم٠ میتوانم نلسون ماندلایی باشم٠ مهاتما گاندی"
و در باب پدرش و در جواب خبرنگار که گفته بود "ایران در زمان پدر شما کشور چندان دموکراتیکی نبود" اظهار داشت:
"پدرم بر این باور بود که باید ابتدا به مردم تا حدّی آموزش بدهد تا دموکراسی امکان پذیر شود٠!"
و بسیاری مطالب دیگر ازین دست٠
درین میان دوست ما آقای محمّد امینی در جواب این سخنان مقاله ای زیر عنوان "آرزوهای محمّدعلی شاهی" چاپ و نشر نمود٠
امینی در باب موضوع پادشاهی و ادّعای ایشان نوشت:
"بنا بر کدام قانون؟ قانون اساسی ایران که در راهش جانفشانی ها شد و خاندان ایشان به آن جفا کردند؟ در کجای قانون اساسی آمده است که میتوان در مراسمی در یک کشور خارجی، شاه قانونی ایران شد و چنانچه بخت و اقبال یاری نمود﴿بعد میبایستی در مجلس هم سوگند خورد٠؟﴾
مجلسی که دیگر میان نبوده و نیست و در آینده هم دستکم بر پایه قوانین ویکسد سال پیش در میان نخواهد بود٠؟ اصل سی و نهم متمم قانون اساسی چنین است:
"هیچ پادشاهی بر تخت سلطنت نمیتواند جلوس کند مگر اینکه قبل از تاجگذاری در مجلس شورای ملی حاضر شود و با حضور اعضای مجلس شورای ملّی و سنا و هیئت وزرا قسم یاد نماید"

در این مصاحبه آنچه حیرت انگیز مینماید و هر قربانی استبدادی را می رنجاند آنست که این شاهزاده محترم بیست و پنج سال حکومت استبدادی مرحوم پدرشان را "آموزش" قلمداد کرده است٠ مفهوم پوشیده این ادعا آنست که مردم ایران حق و لیاقت آزادی و دمکراسی را نداشتند٠ در حالیکه به شهادت تاریخ پدرشان با سرنگون ساختن حکومتی دموکراتیک بر ایران مسلط شد٠
زمانی که پدر ایشان به کمک نیروهای بیگانه کودتای معروف را براه انداخت هم نهادهای سیاسی مشروطه فعال بودند و "آموزش" دمکراسی توسط این نهادها و جراید مختلف اصحاب فکر و قلم در ایران زمین جریان داشت٠
اتفاقأ بزرگترین بدبختی تاریخی زمانی آغاز شد که دولت کودتا به تعطیل نهادهای قانونی مملکت و جای نشین ساختن آن با حکومت زور پرداخت و سرانجام پس از ٢٥ ال استبداد، حکومتی مستبدتر و سیاه نامه تر از آن زائیده شد٠
امروز که کشور ایران بدلیل بی خردیها و ماجراجوییهای روضه خوانان به انزوای کامل افتاده و فشارهای حاصل از تحریمها در همه ابعاد زندگی اقتصادی مردم مشهود است، عوامل استبداد سابق در افق سیاست ایران﴿﴿فرصتی دیگر﴾﴾ میبینند تا شاید با عنایت پروردگار نیروهای خارجی به ایران حمله ور شوند و تخریب ایران و کشتار مردم آن، زمینه مساعدی را جهت باز تولید استبداد سابق فراهم سازد٠
باری پس از قرائت این مصاحبه بر آن شدم تا فرمایشات ایشان را نقد کنم و در یکی از برنامه های دوشنبه سرزمین جاوید چنین کردم٠ اما شما به نیکی میدانید که زهنیت و طبیعت استبداد هیچگونه نقدی را بر نمی تابد و هرگونه سخنی که درراستای خواست استبدادیون نباشد ﴿﴿توهین﴾﴾ تلقی میشود٠
پخش برنامه غوغائی برانگیخت که میتوان گفت کم سابقه بود٠ غوغاگران تلویزیونی فریاد ﴿﴿وای اعلیحضرتا﴾﴾ بلند نمودند و عوامل و اجامر استبداد طلب از پنج قاره به همان شیوه مرضیه سید یعقوب انوار و شعبان جعفری آنچه ناسزا در محفظه خاطره و مخیّله شریفه خویش داشتند سوی مخلص حواله نمودند٠
چند چپ پشیمان که اخیرأ ﴿﴿شکر خورده نفهمیدم﴾﴾ و ﴿﴿ای کاش اعلیحضرت ما را اعدام کرده بود﴾﴾ شعار خود ساخته نیز با اجامر و اجلاف استبداد سابق همصدا شده، آنچه تیر در ترکش جهالت داشتد از شست سفاهت بسوی ما رها نمودند٠
از سوی دیگر دوستان حاذق و یاران موافق و مبارزان آزادی! که همواره مراحمشان شامل حال این حقیر کمتر از قطمیر بود چون فضا را خطرناک و وضعیت را هولناک دیدند در دفتر این صاحب تلویزیون و آن رسانه با حالتی پریشان و چشمی گریان دست تاسف بدست ساییدند و آه جانسوز از جگر بر کشیدند و ضمن خواندن آیه شریفه ﴿﴿برائت از مشرکین﴾﴾ از این حقیر تبرّی جستند و سعی نمودند در این واقعه جانکاه با جناب رئیس هم عقیده باشند٠
طرفه حکایتیست حکایت استبداد٠ در روزگار قدرت با اعمال خشونت، ارعاب و شکنجه دهانها را میبندد و قلمها را میشکند و در زمان نکبت عمل سانسور را با فحاشی و اتهام و ترور شخصیت عملی میکند٠
باری، پیش از این ماجرا سرهنگی از افسران سابق ارتش ایران که در ایالت فلوریدا سکنی دارد بطور روزمره و دفعات به دفتر سرزین جاوید تلفن مینمود و در رّد و نقد سخنان من سخن می گفت﴿روی پیامگیر﴾ ایشان ضمن گفتار بحدی اضطراب و هیجان نشان میدادکه حقیقتأ شنونده پیام را نگران مینمود که نکند این مرد کهنسال در معرض سکته قلبی قرار گیرد٠
ایشان آنچه میگفت سخنش به زیور ادب آراسته بود و این امر مرا بر آن داشت که علنأ ایشان را دعوت کنم تا در برنامه سرزمین جاوید حاضر شوند و هر چه میخواهند بگویند تا هم هموطنان عقاید ایشان را بدانند و هم از اضطراب ایشان کاسته شود٠ فردای روزی که از ایشان دعوت کردم پیامی گذاشته بودند حاکی از اینکه بعلت بعد مسافت از حضور در برنامه معذورند و این ماجرا گذشت٠
این تجربه مرا بدین اندیشه رهنمون شد که از طرفداران استبداد سابق دعوت نمایم تا دو سه تن از دانایان خود را برگزینند و مناظره در باب عملکردهای استبداد گذشته -با مدیریت مهندس شجره- به تلویزیون پارس اعزام نماید٠
چنانکه میدانید حامیان استبدادگذشته مشکل ﴿﴿توضیح﴾﴾ دارند٠ این مشکل در توضیح ﴿﴿علل انقلاب﴾﴾،﴿﴿علل سقوط رژیم﴾﴾، ﴿﴿علل کودتای ٢٨ مرداد﴾﴾، ﴿﴿علل به قدرت رسیدن ملایان﴾﴾ و بسیاری مطالب دیگر مهمترین گرفتاری این گروه است٠ این هموطنان به هیچ یک از اسناد تاریخی و دلایل و شواهد و تحقیقات انجام یافته تن میدهند و هیچگونه بحث عقلانی و مناظرات استدلالی و مدنی اعتقاد ندارند ٠ نمایندگان استبداد سابق درین سی و اند سال گذشته با بوق و کرنا همواره جمیع گناهانرا بر گردن ﴿﴿مردم ناسپاس﴾﴾و ﴿﴿نمک نشناس﴾﴾ و روشنفکران و آزادیخواهان و مبارزان سیاسی و معترضان حکومت سابق سوار میکنند و درین رهگذر کمپانیهای نفتی ، سازمان سیا ، تجمع گوادالوپ، بی بی سی لندن را نیز بی نصیب نمیگذارند٠
در این تحلیل! ها هرگز به نقش استبداد و تضییع حقوق ملت و تعطیل فرآیند قانون و قطع جریان روشنفکری و سانسور و جز اینها کوچکترین اشارتی نرفته است٠
گمان این بنده آن بود که بر قرار ساختن یک مناظره شاید فتح بابی باشد در راستای گفتمانهای آینده که ممکن است حصول توافقی را میان گروههای مختلف بر سر حقایق تاریخ گذشته به دنبال داشته باشد و این توافق مألأ زمینه ای به جهت اعتلاف گروههای متخاصم ایجاد نماید٠
در دو سه روز گذشته بدون اطلاع من، بعضی رفقا مطالبی نادرست از قول من بر روی آنتن تلویزون پارس برده و توجه نفرموده اند که آدم زنده جز آنکه محجور باشد نیازمند قیّم نیست٠
ناگهان از تلویزیون پارس اطلاع رسید که سه تن، که یک تن برنامه گزار و دیگری بانوئی در اروپا و سومی اسماعیل نوری علا است، آمادگی خویش را جهت مناظره و دفاع از رژیم گذشته اعلام نموده اند٠
وجود اسماعیل نوری علا در کنار حامیان "استبداد سابق" بسیار شگفت انگیز بود٠ چه، این مرد محترم، آزادی خواه و از بنیانگذاران "سکولار های سبز" در امریکا است٠ در گفتگو سه جانبه مفصلّی که دیروز مابین من، مهدی حاذق اعظم و آقای نوری علا انجام پذیرفت، ایشان به کلی منکر چنین توافقی شدند٠
از همه شگفت انگیزتر آنکه امروز دوستی از تلوزیون پارس تلفن فرمودند که سه شخصیّت ، یکی توده ای ، دیگری چپ نامعلوم ، و سومّی از شخصیّتهای تلوزیون پارس آماده اند با شما مناظره نمایند ٠ موضوع مناظره نیز ﴿﴿ رضا پهلوی ﴾﴾ خواهد بود٠ بی اختیار این عبارت عربی معروف که میگوید " العیاذ بالله من قضا سۆ " از ذهنم گذشت٠ عرض کردم دوست عزیز انگیزه پیدایش چنین مناظره با حامیان "استبداد سابق" بوده است با چشم داشتی به یک نتیجه مثبت٠ آقای شاهزاده رضا پهلوی در رژیم گذشته کودکی بیش نبوده و تا بامروز منشأ هیچ گونه خیر و شرّی در تاریخ مملکت نبوده است٠ منظور ما حکومت مرحوم پدر ایشان بوده و نه بررسی زندگی یک شهروند عادی که صاحب هیچگونه منصب سیاسی نبوده و مانند بسیاری دیگر بیرون از مرزهای ایران در تبعید زندگی میکند٠
اما این دوست محترم گوشش بدهکار این حرفها نبود و میگفت:"شما با انتقاد از شاهزاده رضا پهلوی جنجال به راه انداخته اید و حتمأ و قطعأ بایستی راجع به ایشان مناظره کنی"٠
به سرعت دریافتم که این طرح را افراد ﴿﴿باهوش﴾﴾ بادقت طراحی فرموده اند تا اصل موضوع را که "استبداد سابق" است لوث نمایند و با "سوژه" شخصی که هیچگونه نقشی در سیاهکاریهای گذشته نداشته مقرور و سربلند و پیروز از این مناظره خارج شوند٠
به این دوستان بایستی گفت:

گر تویی از پاردم سائیده های مدرسه

پاچه ور مالیده کوی خراباتیم ما

بنده نمیدانم این داد و فریاد و جوش و خروش بعضی آدمها از کجاست٠ آقای رضا پهلوی در مصاحبه با تلویزیون کانال یک بعضی سخنان خود را تکذیب کرده اند و آنرا ناشی از خطای ترجمه دانستند و اعلام نمودند که در اندیشه تعقیب قانونی"فوکوس آن لاین" هستند٠ این به گمان من خود ترفندی دیگر است٠ بهتر است شاهزاده محترم بجای این سخنان، عین مصاحبه را پخش نمایند تا هموطنان ما بتوانند خود به صحت یا سقم سخنان ایشان آگاه شوند٠ در میان هموطنان، بسیاری در زبان آلمانی متبحّرند و میتوانند دریابند که در ترجمه سخنان ایشان تصحیفی رخ داده است یا نه٠

با احترام،
بهرام مشیری

Friday, July 13, 2012

زمانی که رضا پهلوی به دوربین خیره شد و دخترش را پادشاهی ایران انتخاب کرد

رضا پهلوی ادعا کرده است که : «در روستاها هنوز من را «ولیعهد» می‌نامند
پاسخ:
دقت کنید فقط در روستاها؛ در جنبش اعتراضی سال 88 در طی یک سال جنبش به عنوان رویدادی شهری حتی یک نفر به نفع سلطنت شعاری نداد ( این از طنز های روزگاره)


چند سال پیش یکی از اطرافیان شاه اللهی خاندان پهلوی به مناسبت 70 سالگی فرح پهلوی یک مصاحبه باهاش انجام داد در اون مصاحبه از فرح پرسید با توجه به این که شازده سه تا دختر دارن و خانومش هم سنش بالا رفته و امکان بارداری مجدد نداره وضعیت ولیعهد به چه شکل در می یاد.. ( اون زمان هنوز علیرضا پهلوی خود کشی نکرده بود) فرح جواب داد می تونیم قانون اساسی را عوض کنیم ( حالا چه قانونی؟ این خانوم مثل این که هر روز که از خواب بیدار می شه هنوز خود ش را بانوی اول ایران می دونه و فکر می کنه هنوز داخل ایرانه و معلوم نیست از چه قانونی حرف می زنه .. با این مصاحبه اش یاد دون کیشوت افتادم که بیچاره تا اخر عمر توی توهماتش بود) ایشون گفتن توی قانون اساسی جدید ذکر می کنیم که ولیعهد می تونه مونث هم باشه. ( دارن دست و پا می زنن که هر جوری شده منافعشون را حفظ کنن و سلطنت را توی خانوادشون نگه دارن می ترسن همون بلایی که سر قاجاریه اومد سر اینهام بیاد)... حالا جالبه همون زمان خیلی از طرفدارهای پادشاهی دل به علیرضا پهلوی دوخته بودن .. چون ازدواج نکرده بود و از طرفی شخصیت محکمتری داشت و سطح سواد بالاتری و از همه مهمتر باید انصاف داد که کاریزمای خیلی بیشتری از رضا پهلوی داشت .. چه بسا می تونست مسئولیت کشور را به عهده بگیره.... به همین خاطر بود که مرگ علیرضا پهلوی ضربه وحشتناکی به طرفداری پادشاهی زد و تقریبا" اخرین امیدهای طرفدارهای پادشاهی را تبدیل به یاس کرد.. گویا دست تقدیر می خواد کاری کنه که نسل پهلوی ها منتقرض بشه .. چون درست بعد از مرگ علیرضا پهلوی یک بچه ای ازش به دنیا اومد (که البته بدون ازدواج که آدم های امل و بی سواد به این بچه ها می گن حرامزاده ... البته همونهایی که می گن مصدق اینجوری به دنیا اومدنش نشانه حرامزادگیه لازم به ذکره که توی خانواده پهلوی هم از این حرامزاده ها هست ) که اون هم دختر بود....
جالبه توی مصاحبه دیشب ازش پرسیدن نور دختر شما قراره ولیعهد بشه؟ در کمال پرویی گفت هست ( یعنی همین الان هم هست) ... اصلا" دخترش فارسی بلد نیست حرف بزنه .. یک بار ایران را ندیده.. پاسپورتش آمریکاییه.. تابعیت آمریکا داره... اصلا" خودش را ایرانی نمی دونه بعد این می خواد بیاد ولیعهد ایران بشه و به ایرانی حکومت کنه؟ .. خود این شازده با فرهنگ مردم کشورش آشنا نیست .. نمی تونه با زبون خود مردم باشون حرف بزنه... تو هر مصاحبه اش کلی حرف های قلبمه سلمبه می زنه که همه مردم عوام را خسته می کنه (از جمله پدر بزرگ 82 ساله خودم که سلطنت طلب هم هست ولی حرفاش حوصله اون را هم سر برده بود ).. آخوندها رگ خواب مردم دستشونه.. می دونن چطوری با مردم حرف بزنن.. همونطوری که خمینی خوب می دونست... حکومت کردن روی این مردم راحت نیست.. یک اصول و قواعدی داره....این شازده خودش اولین اصل که ساده حرف زدنه را بلد نیست ..... از 50 سال عمرش 30 سالش را بیرون ایران بوده و بقیه را هم بیشتر وقت ها در آمریکا بوده و فرهنگ اونجا را گرفته .. اون وقت چه انتظاری از نور هست؟ کسی که تا الان یک بار ایران را ندیده.. تربیت کاملا" آمریکایی داره.. بهش بگن بالای چشمت ابرو .. تا 48 ساعت گریه می کنه.... مگه حکومت کردن روی این مردم بچه بازیه؟ خود شازده بهتر از هر کسی این را می دونه ... اون وقت می خواد خانوم نور را ولیعهد خودش کنه ... جالب اینجاست که تکلیف خودش را با مردم روشن نمی کنه .. هر بار ازش می پرسن چه کاره ای؟ شاه هستی یا نه؟ می گه مردم باید انتخاب کنن بعد توی جواب سوالی که در مورد دخترش می کنن با قاطعیت جواب می ده وایعهد هست.. این چیزهاست که نشون می ده صداقت نداره.. اینها ( خاندان پهلوی) بهتر از هر کسی می دونن رو به زوال هستن ... ولی مثل غریقی که داره غرق می شه و دست و پا های آخرش را می زنه.... اینها این وضعیت را دارن.... یک مشت آدم ساده لوح هم توی ساحل از دور تشویقشون می کنن .. ولی خبر ندارن روی یک اسب مرده شرط بندی کردن