Wednesday, August 29, 2012

عکسی معنادار که خبرگزاری دولتی مهر منتشر کرد


شاید این جمعه بیاید ، شاید

 همانطور که همگی می دانیم جناب رضا پهلوی سه ماه پیش  مصاحبه ای با  فوکوس آنلاین انجام دادن و درآنجا نکاتی را  متذکر شدن، ازجمله ادعای تاج و تخت کردند و خودشون را شاه  ایران خواندند و  از اون مهمتر  خود را با گاندی و ماندلا مقایسه کردند. انتشار این اظهارت بلافاصله با بازخورد منفی ایرانیان رو به رو شد و در محافل ایرانی بازتاب ها واکنش های های منفی گسترده ای را به دنبال داشت به طوریه که در کمتر از چند ساعت  دفتر رضا پهلوی اطلاعیه ای داد و اعلام کرد تحریفاتی در اون مصاحبه انجام شده و اعلام کردن که از طرق قانونی  در حال پیگیری هستند
امروزه سه ماه از این ماجرا می گذره ولی  هنوز آب از آب   تکان نخورده.... گویا مشاوران ایشان تصور کردند که شاید این مساله مشمول مرور زمان بشه و جامعه ایرانی فراموش کنند که همچین مصاحبه ای وجود خارجی داشته  ولی 
جناب محمد امینی  در چند روز گذشته یک مصاحبه  ای انجام دادن و در اون مصاحبه نکات مهمی را گوشزد کردن که تا الان در موردش سکوت کرده بودن
در یک قسمتی از این مصاحبه  گفتن که در  آمریکا وکشورهای اروپایی  قانونی هست که به موجب اون  اگر یک رسانه (چه نوشتاری و چه گفتاری)  مطلبی در مورد شخصی حقیقی یا حقوقی منتشر کنه  اون فردی که ازش اسم برده شده یا  باهاش مصاحبه انجام شده می تونه به طور رسمی از طریق وکیل درخواست اصل نوار مصاحبه را  بکنه و اون رسانه موظفه در عرض 24 ساعت نوار رادر اختیار وکیل قرار بده... جناب رضا پهلوی سه ماه پیش ادعا کردن که چندین وکیل مجرب بین اللملی را استخدام کردن و از طریق  اونها قصد دارن به  لطایف الحیلی  این نوار را از چنگ فوکوس آنلاین خارج کنن و  طوری وانمود کردند که گویی قراره  شی ارزشمندی را ازدهان  اژدهایی خارج کنند که حاضر به پس دادندش نیست
 اگر از سه ماه پیش فوکوس آنلاین این نوار را با شتر هم فرستاده بود باید  تا الان به بیت و دفتر آقای رضا پهلوی رسیده بود ولی گویا هنوز این بار کج به منزل نرسیده است.
هر سیاستمدار یا هر فردی که ادعای  فعالیت سیاسی داره باید یک نکته را در نظر داشته باشه که کوچکترین حرفش و اعمالش در  معرض دید  جامعه تحصیل کرده ایرانی است و دراین دنیایی  که وسعتش به اندازه یک دهکده کوچک شده  نمی توان سر را مثل کبک  زیر برف کرد و گمان کرد که دیگران هم ما را نمی بینن
جامعه ایرانی بعد از گذشت سه ماه  حداقل انتظاری که از رضا پهلوی دارند توضیح شفاف در مورد  این مصاحبه و پیگری های انجام شده توسط لشکر وکیلان بین المللی ایشان است
و ما هم همچنان منتظریم که خبرش این جمعه بیاد
شاید

Saturday, August 25, 2012

آموزش فرهنگ پادشاهی، درس اول


به تازگی تعدادی از برادران جان بر کف طرفدار پادشاهی اقدام به برگزاری کلاس هایی رایگان  برای عموم کرده اند که بخشی از این کلاس ها به طور همگانی برای آشنایی بیشتر با فرهنگ غنی پادشاهی در فیس بوک برگزار می شود
به دوستانی که از نظر دامنه و وسعت اطلاعات در زمینه فحاشی به ویژه فحش های چارواداری و رکیک در مذیقه هستند  توصیه اکید می کنیم که برای توسعه دادن گستره اطلاعاتشون در اسرع وقت در این کلاس ها حضور به هم برسانند
این کلاس ها تضمینی بوده و و ازنظر کارایی و بازده در حدی است که پس از چند ساعت  هنگام  خروج از کلاس احساس خروج از مستراح به شما دست می دهد 
در این کلاس ها همه نوع فحشی  بویژه  فحش هایی که مخصوص قواد های گذر سید اسماعیل و فواحش قلعه شهر نو در  قبل از انقلاب است به طور ویژه آموزش داده می شود.. شایان ذکر است که این فحش ها مدت هاست که از فرهنگ عمومی و اذهان پاک و فراموش شده ولی این این گروه  سیاسی همیشه در صحنه در راستای  گسترش فرهنگ و تمدن  پادشاهی  و عظمت قبل از انقلاب این فرهنگ اصیل را از جد و آباداشان گرفته وبه نسل بعد منتقل می کنند
پی نوشت: عکس فوق به جهت حفط عفت عمومی  از سطوح پایین کلاس گرفته شده مطمئن باشید مسئولین مربوطه در خود کلاس سنگ تمام می گذارند
جاوید شاه
 

جلسه سران غیر متعهد رفراندمی برای سلطنت طلبان

در طول سال های اخیر همواره یک  جمله را به صورت پیاپی از گروههای وابسته  به رضا پهلوی و سلطنت طلبان شنیده ایم  و آن هم  وعده دادن این گروه به یک آینده خیالی و امید بستن  به رای مردم ایران پس از آزادی  است...  اعتماد به نفس این گروه در این مساله به حدی است که  گویی این گروه سیاسی دارای چنان نیروی عظیم اجتماعی  در داخل ایران هستند که توانایی بسیج توده ها و تشکیل نیروهای میدانی قوی را دارند و می توانند در طرفه العینی معادلات سیاسی داخل ایران را تغییر داده و رضا پهلوی را بر تخت سلطنت  بنشاند  
 در اثر تکرار زیاد این جمله از طرف هوادارن پادشاهی اینگونه  به نظر می رسد که همه اعضای این گروه یک نوار ثایت را ضبط کرده و برای مخاطب هایشان به طور پیوسته تکرار می کنند
ما نه این ادعا را رد می کنیم نه تایید می کنیم
ولی در شرایط فعلی فرصتی استثنائی برای  راستی آزمایی این مساله فراهم شده است ...  رضا پهلوی یا گروه سلطنت طلبان از طریق رسانه های  گسترده ای که در دست دارند می توانند به طرفدارن (به ادعای خودشان) گسترده ای که در داخل ایران دارند  برای  برگزاری تجمعاتی را در طول اجلاس سران  غیر متعهد فراخوان بدهند
 به خاطر جو خفقان حاکم بر ایران هر نفر را برابر 1000 نفر در شرایط عادی در نظر می گیریم یعنی اگر سلطنت طلبان موفق شوند که  صد نفر  از طرفدارانشان را   به خیابان بکشانند ( به صورتی که شعاریهایی به نفع سلطنت بدهند  یا عکس رضا پهلوی را  در دست داشته باشند) ماآن صد نفر را ضرب در 1000 می کنیم  
حال این گوی و این میدان

Wednesday, August 22, 2012

رضا پهلوی و گربه مرتضی علی

احمد علی مسعود انصاری که مدت ده سال  حسابدار و از بستگان نزدیک رضا پهلوی بوده در  خاطرات خودش می نویسه که اوخر دهه 60  به رضا پهلوی پیشنهاد می کنه که  با کمک نیروی نظامی آمریکا و سازمان های اطلاعاتی غربی به جزیره کیش برن واونجا را ایران آزاد اعلام کنن.. رضا پهلوی موافقت می کنه و قرار می شه که انصاری با چند نفر از مقامات برجسته اطلاعاتی امریکا تماس بگیره و موضوع را مطرح کنه... بعد از مدتی چند نفر از مقامات سیا و افسران برجسته اطلاعاتی  با رضا پهلوی تماس می گیرن و بعد از جلسات متعددی  که مقامات بالای سیا هم در جریانش بودن ... طرح جامعی برای این کار ریخته می شه و  مدت ها  روی نقشه این طرح کار می شده.... بعد از تدارک دیدن همه  شرایط و مهیا شدن امکانات  .. درست ده روز قبل از شروع عملیات رضا پهلوی   به انصاری و افراد دیگر حاضر در جلسه می گه اگر بعد از ورود به جزیره کیش  و در ساعات اولیه  در جزیره گیر افتادیم چطور فرار کنیم؟  گفتن این حرف و از زبان کسی که قرار بوده به ظاهر فرماندهی این عملیات رابر عهده داشته باشه و پشتوانه فکری و معنوی برای افراد دیگه باشه تعجب انگیز بوده اون هم در شرایطی که همه مقدمات عملیات آماده شده بوده....  حاضرین می بینن این آدم هنوز وارد عملیات نشده به فکر فرار و نجات جان خودش هست ( و تنها چیزی که براش مطرح نیست ایرانه)  افسران اطلاعی هم گوشی دستشون می یاد که با چه نخاله سیاسی طرف هستن و  به فاصله کمی تمامی عملیات کنسل می شه
 اونها هم متوجه اضطراب شدید و ترس این شازده  از بر عهده گرفتن هر گونه مسولیت جدی سیاسی شده بودن و درست از همون زمان  کم کم امریکا  از این به اصطلاح مهره سیاسیش  چشم پوشی کرد.. اگر می بیند در طول این سال ها حتی از جانب طرف های غربی هم به بازی گرفته نمی شه به خاطر آنالیز و تجزیه و تحلیل رفتارهایی هست که در گذشته نشون داده 

از دیروز هم که بحث مناظره  بهرام مشیری با رضا پهلوئی به طور جدی مطرح شده از اولین ساعت ها سیاست جبهه  سلطنت طلبان در شانیت قائل شدن برای رضا پهلوی و خدا انگاشتن و مقدس پنداشتن این موجود ضعیف و بی کفایت استوار شد تا شاید بتونن با این حربه  نخ نما شده ( که مورد استفاده رزیم هم هست) راه مفری برای اربابشون پیدا کنن.. 
 درست همون رفتاری که رضا پهلوی بیست سال پیش در  مواجه  برای آزاد سازی ایران انجام داد .. این بار درابعاد کوچکترش در مواجهه با یک  مناظره ساده از خودش نشون داد و میدان را خالی کرد
رضا پهلوی و دارو دسته اش  هم درست مثل گربه مرتضی علی هستند.. در  جایی که خطری نیست و اوضاع بر وفق مراده این شازده شمشیر ها را  می کشه و دون کیشوت وار حریف می طلبه  .. ولی وای به روزی باد از جهت نا مساعد بوزه اون روز شمشیرها غلاف شده و مصلحت اندیشی سیاسی  و ابن وقت بودن و فرصت طلبی  مزورانه جایش را می گیرد

باید از این گروه ورشکسته سیاسی پرسید... از چه چیز می ترسید؟ آیا غیر از این است که درست مثل جن که از بسم الله می ترسد  از روشن شدن حقایق و شفاف شدن  تفکر پوسیده و قرون وسطایی سلطنت طلبی در میان اذهان عمومی وحشت دارید؟
 لزومی نیست که در این مناظره سراغ مباحث تاریخی رفت و از وقایع زمان محمد رضا شاه پرسید.... می  شود مبحث مناظره را روی لزوم سلطنت در ایران امروز( با توجه به درصد بالای افراد تحصیل کرده داخل ایران) و روی تبین ایدئولوژی سلطنت طلبی در این روزگار قرار داد....  ولی خود بهتر از هر کسی می دانید که ایدئولوژی واپس زده سلطنت هیچ چیز جدید برای ایران وایرانیان ندارد... آیا علت وحشت شما ازروشن شدن همین حقیقت نیست؟ حقیقتی که تلاش می کنید سی و سه سال پشت  قیافه ای ظاهر الصلاح و زیر لفاظی های زیبا پنهانش کنید
مناظره چیزی جز افشاگری و روشن شدن حقایق نیست ... کسانی از مناظره می ترسند که از حقیقت می ترسند

Thursday, August 16, 2012

جایزه اسکاری که حق فرح پهلوی بود

به شهبانو فرح پهلوی باید جایزه اسکار داد .. چون نقشش را در برابر مردم و در پیشگاه تاریخ به زیبایی هر چه تمامتر بازی کرد.... در مستند از تهران تا قاهره بیوه شاه سابق ایران مسائل زیادی را گفت....  در برابر میلیون ها نفر اشک تمساح ریخت و و تمام تلاشش را کرد به شیوه یک هنرپیشه قهار احساسات مخاطبانش  را به بازی بگیرد
ایران در تاریخ معاصرش از این بازیگران قهار که با ریختن اشک تمساح روز را شب و شب را روز جلوه می دادند و در اصل هنرپیشگانی بودند که  به اشتباه سر از عالم سیاست در آورده  بودند کم نداشته....  نمونه اش هاشمی رفسنجانی که در فیلم تبلیغاتی برای انتخابات  با شعبده بازی و ریختن اشک تمساح  در طرف العینی تبدیل به یک آزدیخواه شد و این بار بیوه شاه سابق ایران با  حالت هایی از میمیک چهره  و طرح دستی هایی که تنها از اهل فن مانند مرلین مونرو و الیزابت تیلور بر می آید ببیندگانش را مسحور کرد و هر چه هنر بازیگری داشت در طیق اخلاص گذاشت  که به همگان بقبولاند که شوهر تاجدارش عاشق 28 مرداد و شیدای چشم و ابروی مصدق بوده است
و البته گاهی هم  سری به وادی طنز  زد درست  آنجایی که چهره  دکتر یزدی را بیاد نیاورد
 
در لینک زیر تنها بخش کوچیکی از دروغ هایی که این خانوم در عرض سه ساعت به ملت ایران حقنه کرد  افشا شده

همانطور که در لینک زیر افشا شده فرح دیبا و رضا پهلوی هرگز پولی برای مبارزه علیه حکومت اسلامی و حمایت از امیران، افسران و درجه داران شاهنشاهی پناهنده در خارج، خرج نکرده اند.( اگر پولی خرج شده از جانب اشرف پهلوی بوده) برای مثال فرح در همین اواخر (30 ژوئن 2007) در کنفرانس رویارویی با آینده که به اصطلاح برای نجات محیط زیست جهان در شهر بوخوم آلمان برگزار شد،
 شرکت می کند و یک چک چندین میلیون دلاری به آنها  هدیه می نماید.
 
در تاریخ 8 اکتبر 2007 در میهمانی که به مناسبت شب بین المللی حمایت از کودکان در کاخ ورسای برگزار شد و در آن مراسم ژیسکار دستن و همسر او نیز حضور داشتند، فرح دیبا چک چندین میلیون دلاری برای کمک تقدیم به جلسه می نماید.
 

نمونه ای از آخرین ولخرجی های  شهبانوی ایران زمین






 

تصویری از ایران امروز


Thursday, August 9, 2012

علتی که من جمهوری خواه نمی توانم به رضا پهلوی اعتماد کنم

مدتی هست که دوستان سلطنت طلب  شروع به انتشار یک سلسله مطالبی در نقد جبهه جمهوری خواهان کردن  و این گروه سیاسی را  به دلیل عدم همکاری با رضا پهلوی زیر سوال بردن.. بعضی ها نقد می کنند که چرا جمهوری خواهان هیچ برنامه ای برای  اتحاد با طرفدارن پادشاهی ( بخوانید شخص رضا پهلوی ) ندارن

کسانی که این مساله را مطرح می کنند به یک سری نکات اساسی توجه نمی کنند.. من اینجا قصدم باز کردن تک تک این مسائل نیست... تنها به یکی دو مورد اصلی به طور گذرا اشاره کوتاهی می کنم

مساله اول  ماهیت گروه  سلطنت طلب هست که  در اساس با جمهوری خواهان متفاوت هست.. به فرض اگر در بین گروههای سیاسی مختلف و حتی بین بخش های مختلف جمهوری خواهان حرف از اتحاد سیاسی زده می شه همه اون افراد در یک  پیمانه  سنجیده می شن و کسی ادعای هژمونی طلبی یا تمامیت خواهی نمی کنه چون ماهیت جمهوری خواهی دموکراتیک و بر اساس رای اکثریت هست وکسی نمی تونه ذاتا"  وبه واسطه داشتن یک اسپرم مقدس خودش را  مجزا  از دیگران قرار بده و انتظار داشته باشه همه زیر پرجم و چتر اون جمع بشن
در اردوگاه جمهوری خواهان هیچ شخصیت برجسته ای که ادعای رهبری داشته باشه وجود نداره و این مساله ازنقاط قوت این جریان فکری هست  چون عملا" راه را بر دیکتاتوری یک شخص خاص یا یک جریان خاص می بنده و هر کسی داخل این  جریان فکری ( یعنی جمهوری خواهان) این شانس را داره که بر اساس  لیاقت و تخصص خودش یک بخش از کار را به عهده بگیره و چه بسا رهبری کل جریان را برای مدت مشخصی و محدودی در دست داشته باشه

این  نکته برجسته به هیچ وجه در اردوگاه طرفدارن پادشاهی دیده نمی شه

اما  از این مقدمه که بگذریم
دلایل زیادی برای  عدم اعتماد  جمهوری خواهان به  طرفدارن پادشاهی وجود داره
ایرانی ها در اثر جرینات اجتماعی و سیاسی صد ساله گذشته  آب دیده شدن و به همون نسبت به همه چیز  بی اعتماد و به قول معروف گرگ بارون دیده اند
بزرگترین اشتباه رضا پهلوی و دارو دسته سلطنت طلبان اینه که  در توهمات سال 57 سیر می کنند و هنوز با همون ادبیات خمینی با مردم صحبت می کنند غافل از این که جامعه ایران  فرسنگ ها از اون ادبیات فاصله گرفته ..جمهوری خواهان هم مثل هر قشر دیگه این جامعه  بی تاثیر نبودن و اون ها هم در انتخاب های خودشون برای آینده ایران احساس محدودیت می کنند و شرط عقل اقتضا می کنه و گام هاشون را آهسته و با احتیاط بردارن
به قول معروف مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید می ترسه ..این درست مصداق   وضعیت امروز همه گروهای سیاسی ایرانه که شخص رضا پهلوی ساده لوحانه با یک قیافه ظاهر الصلاح و یک مشت واژه های به ظاهر زیبا ولی تو خالی که هیچ تضمین اجرایی ندارن ( از جنس وعده عای سر خرمنی که خمینی داد) سعی در جلب نظر این گروههای سیاسی داره
ولی هر آدم عاقلی به جای نگاه کردن به این واژه ها  به عمل  فعالین سیاسی نگاه می کنه و اینجاست که هر سیاستمداری باید بتونه به درستی از بزنگاه های تاریخی عبور کنه یکی از این بزنگاهها که رضا پهلوی در پیشگاه مردم  مردود شد همون جوابی بود که در مصاحبه اش با شهرام همایون داد که متاسفانه کمتر کسی به این نکته ظریف دقت کرد
شهرام همایون  از رضا پهلوی پرسید آیا دختر شما قرار است که ولیعهد  شما باشد؟
رضا پهلوی  به دوربین خیره شد و با لحن طلبکارانه ای گفت هست
یعنی همین الان هم ولیعهد من هست
این حرف را کسی زد که تا پنج دقیه قبلش مرتب می گفت من کاره ای نیستم و دم از دموکراسی و رای مردم می زد و نقل کلامش این بود که همه چیز را باید مردم انتخاب کنند و با همین یک کلمه جوابی که داد ثابت کرد به اندازه پشیزی برای رای مردم احترام قائل نیست.. و همه پست ها را از قبل برای خودش و اعضای خانوادش ( البته در روئیاها و توهمات سی ساله اش )  تقسیم کرد و دیکتاتوری هست که یک نقاب  از حرف های قشنگ روی   چهره واقعی خودش پنهان کرده
بله آقای پهلوی
  
ما به این خاطر به شما و دار دسته شما اعتماد نداریم
چون هنوز بعد از سی و سه سال  با مردم  صادق نیستید

ما  زبان را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را

Saturday, August 4, 2012

یک وصله ناجور: رضا پهلوی و مشروطیت


از قدیم گفتن آب که سر بالا بره قورباغه ابوعطا می خونه..... این ضرب المثل مصداق خانواده  پهلوی و اعوان و انصارشونه.. خانواده ای که 60 سال مشروطیت را مثل یک تکه زباله زیر پاشون له کردن  وهمیشه به عنوان عامل مزاحمت در برابر قدرت مطلقه بهش نگاه کردن...  حالا وقاحت را به جایی رسوندن که در بزرگداشت مشروطیت اطلاعیه صادر می کنن.....چه بسا اگر انقلاب نشده بود و این شازده الان در تخت سلطنت بود .. همون روال پدرانش را ادامه می داد و الان از مشروطیت همین اسم ساده هم باقی نمونده بود......  شاید تا الان همه قهرمانان مشروطه را  تکفیر کرده بودند و مقبره هاشون  هم ویران شده بود...
مساله ضدیت تاریخی خاندان پهلوی با مشروطیت درست مثل رابطه خامنه ای با عمامه اش می مونه
اگر خامنه ای یک روز تونست از عمامه اش دل بکنه... این شازده و خاندان پهلوی هم خواهند تونست دست ازضدیتشون با مشروطیت بردارن ... اگر یک روز باور کردید که خامنه ای دست از عبا و عمامه اش شسته و مکلا شده ( یعنی سکولار شده) ...اون روز  حرف های  به ظاهر قشنگ و اطلاعیه های  این شازده را در مورد مشروطیت  باور کنید....آزموده را آزمودن خطاست... خانوده پهلوی امتحانش را پس داده و و در این امتحان شصت ساله رد شد

Thursday, August 2, 2012

خانوم فرح پهلوی آیا حاضرید با مخالف خودتون در یک مستند ظاهر بشید؟



در طول این سی و سه سالی که از انقلاب می گذره بیوه شاه سابق ایران به ندرت در برابر رسانه ها مخصوصا" رسانه های فارسی زبان ظاهر شده.... در طول این سالها دو فیلم مستند ساخته شد که ایشون حاضر شد در این مستند ها به عنوان راوی ظاهر بشه...  در یکی از این مستند ها .. به اسم من و شهبانو....  سازنده مستند یک خانوم با گرایشات فکری چپ بود....که بعد از سال ها  تغییر رویه داده بود   و  از چپ های توبه کرده بود.. در ابتدای ساخت مستند فرح پهلوی خبر نداشته که که کارگردان فیلم  از نظر فکری در گذشته متعلق به یکی از طیف های مخالف سلطنت بوده ( دقت کنید  در زمان ساخت فیلم خانوم کارگردان تغییر فکر داده بوده و  تمام اون مخالفت ها مربوط به گذشته دور بوده ولی فرح همین را هم  نمی تونسته تحمل کنه) و به محض این که متوجه این مساله می شه .. از ادامه همکاری سر باز می زنه و پروژه مستند متوقف می شه .. سازنده مستند بارها مراجعه می کنه ولی  فرح پهلوی حتی حاضرنمی شده  با این خانوم ملاقات کنه...  در نهایت این خانوم مجبور می شه برای جلب اعتماد بیوه شاه سابق دست به یک اقدام نه چندان جالب بزنه...   فیلم هایی که اوایل کار از فرح ضبط کرده بوده به شکلی که باب میل فرح باشه تدوین می کنه  و برای دفتر فرح می فرسته.... بعد از دیدن این فیلم و بعد از اطمینان فرح از این که تمام صحنه ها و مطالب فیلم در جهت خط فکری سلطنت طلب ها است .. موافقت خودش را با ادامه ساخت مستند اعلام می کنه و در نهایت پروژه تمام میشه... تمام این مطالبی که اینجا نوشته شد مو به مو در داخل فیلم  نشون داده شده و جای کتمان نداره ... بعد از تدوین نهایی در  فیلم هم حتی ذره ای انتقاد از فرح پهلوی یا نهاد سلطنت انجام نشده و یک سره تعریف و تمجید های تهوع آور است ...که تنها دردستگاههای سلطانی و استبدادی شاهد اونها هستیم

در چند روز گذشته  بار دیگه این اتفاق تکرار شد ولی این بارتلوزیون من و تو ( که در طول این یک سال با ساخت مستند های جانبدارانه نشون داده که به عنوان  تریبون رسمی ارگان سلطنت طلب عمل می کنه  و به نظرمی رسه بخش عمده ای از بودجه اش توسط  سلطنت طلبان  تامین می شه) دراین فیلم به اصطلاح مستند ( چون نمی شه اسم مستند روش گذاشت  .. دو ساعت و سی دقیقه تمام مردم شاهد  تماشا کردن فرح به عنوان متکلم وحده و ادا ها ، شکلک ها  و توهین این زن همیشه طلبکار از ملت ایران بودن

این خانوم چندین بار در طول فیلم گفت دلم می خواد ببینم الان این آدم ها ( یعنی تظاهر کنندگاه علیه سلطنت) کجا هستن؟
 چنان با اعتماد به نفسی این را می گفت که انگار همه ایرانی ها به خاطراز دست دادن تاج و تخت این خانوم و اعوان و انصارش زانوی غم بغل کردن
 چون همیشه یک مشت سلطنت طلب دو آتشه  اطراف این خانوم هستن به قول معروف خیال کردن علی آباد هم شهریه و به همون آفتی دچار شدن که همه دیکتاتور ها  دچارش می شن... اسم این بیماری دیکتاتور ها "توهم محبوبیت" هست .... ولی این بارمعجزه سلطنت طلب ها اینه که  با چاپلوسی هاشون کاری کردن که این خانوم در حالیکه در قدرت نیست دچار این توهم شده و خیال کرده که توی ایران براش فرش قرمز پهن کردن
در طول این فیلم به اصطلاح مستند  حتی با یکی از مخالفین صحبتی  نشد و متکلم وحده  شخص فرح پهلوی بود
 در این باره  این سوال مطرح می شه که آیا بیوه شاه سابق ایران حاضر می شد اگر چند نفر از مخالفانش در این مستند بودن باز هم به این شکل ظاهر بشه و برای میلون ها نفر اشک تمساح بریزه؟
آیا بعد از سی و سه سال این خانوم و اعوان و انصارش هنوز یاد نگرفتن که نظر مخالفشون را  بشنون و جایی برای حرف مخالفشون هم بزارن؟
هرایرانی باید این سوال را از خودش بپرسه در حالی که اینها هنوز در قدرت نیستن اگر با این طرز فکر بعد از سی و سه سال به قدرت برسن آیا باید منتظر شنیده شدن  صدای پای یک دیکتاتوری دیگه باشیم؟
این مستند به جای جواب دادن به سوالات صد ها سوال دیگه در ذهن همه آزاد اندیشان، اهل فکر و قلم و همه دلسوزان آینده ایران به وجود آورد